برنامه فعالیت کتابخانه‌های عمومی در تعطیلات نوروز


همزمان با فرارسیدن عید نوروز و سال ۱۴۰۴ هجری شمسی، به منظور ارائه خدمات کتابخانه‌ای به مخاطبان و مسافران نوروزی و بهره‌مندی اعضا از فرصت تعطیلات برای آمادگی شرکت در آزمون‌ها، ۱۹۰ باب کتابخانه عمومی در این ایام فعال خواهد بود.

بر این اساس در ایام تعطیلات نوروز ۱۴۰۴ در مجموع ۱۹۰ باب کتابخانه عمومی در سطح کشور در خدمت علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی خواهد بود. در سوم فروردین ماه با ۱۸۲ باب، بیشترین تعداد کتابخانه فعال خواهد بود و در سیزدهم فروردین ماه حداقل ۵۹ باب کتابخانه در کشور آماده ارائه خدمات است.

همچنین استان خراسان رضوی بیشترین تعداد کتابخانه فعال را در این ایام خواهد داشت.

بیشترین تعداد کتابخانه‌ها در روزهای سوم و چهارم فروردین با ۱۸۲ و ۱۸۱ باب، فعال خواهند بود.

فهرست کتابخانه‌های فعال در تعطیلات نوروز ۱۴۰۴ و ساعات کاری آنها را می‌توانید اینجا ببینید و از طریق سامانه مدیریت کتابخانه‌های عمومی به نشانی www.samanpl.ir به موقعیت آنها دسترسی پیدا کنید.



منیع: خبرگزاری مهر

داوری بخش علمی جشنواره قصه‌گویی


به گزارش خبرگزاری تسنیم، داوران بخش علمی جشنواره قصه‌گویی 203  اثر رسیده به دبیرخانه جشنواره را در چهار بخش جستارنویسی، مقاله علمی-پژوهشی، پایان‌نامه و رساله دانشگاهی و کتاب را مورد بررسی قرار دادند.

بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری 27 تا 30 بهمن 1403 در یزد با شعار «راز قصه‌ها، ساز زندگی است» برگزار شد اما بخش علمی آن به‌صوت جداگانه برگزار می‌شود.

در این میان، پژوهش‌گران و علاقه‌مندان با ثبت 102 جستار، 81 مقاله علمی-پژوهشی، 14  پایان‌نامه و رساله دانشگاهی و 5 کتاب در بخش علمی جشنواره شرکت کردند.

بر همین اساس در بخش «جستار» سعید حسام‌پور، مسلم قاسمی و میثم متاجی داوری 102 اثر این بخش را بر عهده داشتند. تمرکز این داوران بر ارزیابی نوآوری، اثرگذاری و انسجام محتوایی جستارهای غیرداستانی مرتبط با هنر قصه‌گویی بود.

 

هم‌چنین در بخش «مقاله‌های علمی پژوهشی و مروری ترویجی» داوری 81 مقاله علمی به سلیمان شهبازی، سهیل احمدی و رضا قیومی‌پور سپرده شد و در این بخش، استناد به منابع معتبر، روش‌شناسی دقیق و ارائه راهکارهای کاربردی از جمله معیارهای اصلی ارزیابی به‌شمار می‌رود.

در عین حال، در بخش «کتاب» فرزانه فخریان، امیرحسین سلطانی‌فلاح و مسعود زین‌العابدین به بررسی پنج اثر منتشر شده در حوزه قصه و قصه‌گویی پرداختند. محتوای تالیفی و ترجمه، ساختار کتاب و میزان تطابق آن با اهداف جشنواره، شاخص‌های مورد توجه این داوران بود.

در بخش «پایان‌نامه و رساله‌های دانشگاهی» نیز سعید حسام‌پور، محمدرضا بابایی و فرزانه فخریان 14 پایان‌نامه و رساله مرتبط با قصه‌گویی را ارزیابی کردند. نوآوری پژوهشی، استقلال علمی و ارتباط موضوع با نیازهای جامعه، از اولویت‌های اصلی در داوری این بخش است.

برگزیدگان هر بخش در مراسم پایانی که روز دوشنبه، 5 خرداد 1404 در مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری واقع در خیابان حجاب تهران برگزار می‌شود، معرفی و مورد تجلیل قرار خواهند گرفت.

اداره‌کل آموزش و پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تأکید بر اهمیت جایگاه پژوهش در توسعه و ارتقای فرهنگ قصه‌گویی، حضور چهره‌های متخصص در هیئت داوران، بخش علمی را تضمین‌کننده کیفیت و اعتبار علمی این رویداد دانسته و آن را گامی مهم در راستای ترویج پژوهش‌های کاربردی در این حوزه قلمداد می‌کند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

سنایی بیش از ۱۸۰ بیت در فضیلت حضرت علی (ع) سروده است


به گزارش خبرگزاری مهر، سنایی در کتاب حدیقه ‌الحقیقه در فضیلت امیرالمؤمنین علی (ع) بیش از ۱۸۰ بیت سروده است.

بخش‌هایی از این اشعار را می‌خوانیم؛

ای امیرالمؤمنین ای شمع دین ای بوالحسن

ای به یک ضربت ربوده جان دشمن از بدن

ای به تیغ تیز رستاخیز کرده روز جنگ

وی به نوک نیزه کرده شمع فرعونان لگن

از برای دین حق آباد کرده شرق و غرب

کردی از نوک سنانت عالمی را پر سنن

تیغ «الا الله» زدی بر فرق «لا» گویان دین

هر که «لا» می‌گفت وی را می‌زدی بر جان و تن

تا جهان خالی نکردی از بتان و بت‌پرست

تا نکردی لات را شهمات و عزارا حزن

تیغ ننهادی ز دست و درع ننهادی ز پشت

شاد باش ای شاه دین‌پرور چراغ انجمن

گر نبودی زخم تیغ و تیرت اندر راه دین

دین نپوشیدی لباس ایمنی بر خویشتن

لاجرم اکنون چنان کردی که در هر ساعتی

کافری از جور دین بر خود بدرد پیرهن

مرحبا ای مهتری کز بیم نیغت در جهان

پیش چشم دشمنانت خون همی آید لبن

فرش کفر از روی عالم در نوشتی سر بسر

ناصر دین هدی و قاهر کفر و وثن

کهترانت را سزد گر مهتری دعوی کنند

ای امیر نام‌گستر وی سوار نیزه‌زن

هیچ کس را در جهان این مایهٔ مردی نبود

کو به میدان خطر سازد برای دین وطن

راه دین بودست مخوف از ابتدا لیکن به جهد

آن همه مخوف را موقوف کردی در زمن

از برای نصرت دین ساختی هر روز و شب

طبل و منجوق و عراده نیزه و خود و مجن

پای این مردان نداری جامهٔ ایشان مپوش

برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن

روز حرب از هیبت تیغت بلرزیدی زمین

همچنان کز بیم خصمی تند مردی ممتحن

ذوالفقارت گر بدیدی کرگدن در روز جنگ

کاه گشتی در زمان گر کوه بودی کرگدن

سرکشان را سر بسر نابود کردی در جهان

تخت‌هاشان تخته کردی حله‌هاشان را کفن

این جلال و این کمال و این جمال و منزلت

نیست کس را در جهان جز مر ترا ای بوالحسن

هر دلی کو مهرت اندر دل ندارد همچو جان

هر دلی کو عشقت اندر جان ندارد مقترن

روی جنات العلی هرگز نبیند بی خلاف

لایزالی ماند اندر نار با گرم و حزن

گر نبودی روی و مویت هم نبودی روز و شب

گر نبودی رنگ و بویت گل نبودی در چمن

چون تو صاحب دولتی هرگز نبودی در جهان

هم نخواهد بود هرگز چون تویی در هیچ فن



منیع: خبرگزاری مهر

«زخم پاییز» به چاپ دوم رسید


به گزارش خبرگزاری مهر، چاپ دوم کتاب «زخم پاییز» با روایتی از زندگی شهید مدافع امنیت، پوریا احمدی نوشته فائزه طاووسی توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد.

کتاب «زخم پاییز» سفری است به عمق روح و جان یک انسان که زندگی خود را وقف خدمت به مردم و امنیت کشور کرد. روایت اثر در چند مرحله، از کودکی پرشور و سرشار از امید تا جوانی آگاه و مسئولیت‌پذیر و در نهایت، شهادت در راه حفظ امنیت کشور ساخته شده است.

زندگی پوریا از کودکی تا شهادت با چهار زن گره خورده که هر کدام در این تاثیرات‌شان بر روی زندگی پوریا احمدی روایت می‌کنند.روایت، از دوران کودکی شهید در تهران و علاقه‌مندی‌های او به ورزش، مطالعه و فعالیت‌های اجتماعی آغاز می‌شود.

در دوران نوجوانی و جوانی پوریا، انتخاب رشته امنیت داخلی و ورود به دانشگاه، نشان از علاقه‌مندی شهید به خدمت به کشور از همان دوران جوانی را می‌توان مشاهده کرد.

در ادامه زندگی پوریا ورود و آغاز فعالیت حرفه‌ای شهید در نیروی انتظامی و تلاش‌های شبانه‌روزی او برای حفظ امنیت جامعه را بیان می‌کند. همچنین به روایت زندگی شخصی شهید، روابط گرم و صمیمی او با خانواده و دوستان، و علاقه‌اش او به مطالعه، ورزش و فعالیت‌های فرهنگی می‌پردازد. در پایان هم روایتی از روز حادثه و شهادت مظلومانه شهید، و تأثیر این حادثه بر خانواده اش و جامعه بیان می‌کند.



منیع: خبرگزاری مهر

عشق به امیرالمؤمنین (ع) از رودکی تا شعر معاصر؛ مرور چند شعر «علی‌وار»


به گزارش خبرنگار مهر، درباره امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) شعر و مدح و منقبت، بسیار نوشته شده است. ادبیات فارسی همان‌گونه که از اساس ادبیاتی توحیدی و الهی است، ادبیاتی علوی نیز هست. عشق، ارادت و محبت به امیرالمؤمنین (ع) از همان آغازین روزهای تولد شعر فارسی در آثار شاعران فارسی‌زبان جلوه‌گر بوده و این عرض ارادت تا امروز ادامه یافته است. رودکی که به پدر شعر پارسی ملقب است، با عشق به حضرت علی (ع) مشق شاعری می‌کرده و خود در بیتی از «مهر حیدر» نوشته است: «کسی را که باشد به دل مهر حیدر / شود سرخ رو در دو گیتی به آور». همو در بیتی دیگر به طور ضمنی شرط ایمان را ولایت امیرالمؤمنین (ع) می‌داند و ایشان را در علم و حکمت، دانشمند خطاب می‌کند: «ای شاه نبی سیرت، ایمان به تو محکم / ای میر علی حکمت، عالم به تو در غال».

زبان و ادبیات علویِ فارسی

پس از رودکی بسیارند شاعرانی که آشکارا و به صراحت و بدون هیچ ایهام و ابهامی، از امیرالمؤمنین (ع) سروده‌اند. در قرن سوم هجری علاوه بر رودکی، شهید بلخی در مصرعی به حضرت اشاره‌ای دارد و می‌گوید: «برق همانند ذوالفقار علی» که نشان از محبت او به مولای متقیان (ع) است. در قرن چهارم هجری شاعرانی همچون حکیم میسری، فردوسی طوسی و کسایی مروزی در ادامه همان مسیر، به صراحت و به صورت مستقیم در مدح حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) شعر سروده‌اند، به خصوص فردوسی حکیم که هم شیعه‌زاد بودن و شیعه بودن خود صراحت دارد و هم به محبتش به امیرالمؤنین (ع): «گرت زین بد آید گناه من است‏ / چنین است و این دین و راه من است‏ / بر این زادم و هم بر این بگذرم / چنان دادن که خاک پی حیدرم». چنین است که اگر بخواهیم حضور حضرت علی (ع) در شعر فارسی را پی بگیریم، باید کتاب‌ها بنویسیم و روزها و شب‌های بسیاری را به ذکر حضرت در دیوان شعرای زبان فارسی سپری کنیم.

سیمای حضرت در شعر معاصر نیز همان‌قدر آشکار و درخشان و پررنگ است که انتظار داریم؛ چه اینکه شاعران بسیاری در مدح ایشان شعر نوشته‌اند و هر یک با زبانی و لحنی و از زاویه‌ای، عشق خود را به امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده‌اند. تعداد بالای شعرهای علوی در دوران معاصر و به خصوص پس از انقلاب اسلامی، شعر علوی را به گونه‌های مختلفی تقسیم کرده است. بعضی شعرها تنها مدح حضرت هستند و بیشتر بر جنبه‌های احساسی و عاطفی موضوع تمرکز داشته‌اند و کمتر به جنبه‌های معرفتی پرداخته‌اند، بعضی در توصیف ایوان نجف و در فراق حرم امیرالمؤمنین (ع) شعر نوشته‌اند، بعضی شاعران بیشتر بر جنگ‌آوری و دلاوری ایشان توجه داشته‌اند و بعضی نیز تلاش کرده‌اند زندگی و سیره ایشان را به عنوان الگوی انسان کامل در شعرشان روایت کنند؛ شعری که من آن را شعری «علی‌وار» خطاب می‌کنم. منظور از شعر «علی‌وار» شعری است که بیشتر بر جنبه‌های رفتاری و اخلاقی و عرفان اجتماعی حضرت توجه دارد و بیش از جنبه عاطفی، به جنبه‌های معرفتی در زندگی ایشان نظر کرده است.

به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع)، تعدادی از شعر تعدادی از شاعران معاصر را می‌خوانیم که تلاش می‌کند جدا از جنبه‌های عاطفی و احساسی، ما را اندکی با زندگی و سیره مولای متقیان (ع) آشنا کرده و شناخت ما را از ایشان بیشتر کند. بنابراین در این مرور بر شعرهای علوی، بسیاری از شعرها را کنار گذاشته‌ایم و تنها شعرهایی را می‌خوانیم که در کنار احساس و علاقه و ابراز محبت، بیشتر بر سیره رفتاری حضرت علی (ع) توجه داشته‌اند.

در ادامه این شعرها را با هم می‌خوانیم؛

*

شهریار

علی آن شیر خدا شاه عرب

الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سرّالله است

شب علی دید به نزدیکی دید

گرچه او نیز به تاریکی دید

شب شنفته ست مناجات علی

جوشش چشمه عشق ازلی

شاه را دیده به نوشینی خواب

روی بر سینه دیوار خراب

قلعه بانی که به قصر افلاک

سر دهد ناله زندانی خاک

اشکباری که چو شمع بیزار

می‌فشاند زر و می‌گرید زار

دردمندی که چو لب بگشاید

در و دیوار به زنهار آید

کلماتی چو در آویزه‌ی گوش

مسجد کوفه هنوزش مدهوش

فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت

چشم بیدار علی خفته نیافت

روزه داری که به مهر اسحار

بشکند نان جوینش افطار

ناشناسی که به تاریکی شب

می‌برد شام یتیمان عرب

پادشاهی که به شب برقع پوش

می‌کشد بار گدایان بر دوش

تا نشد پردگی آن سرّ جلی

نشد افشا که علی بود و علی

شاه بازی که به بال و پر راز

می‌کند در ابدیت پرواز

شهسواری که به برق شمشیر

در دل شب بشکافد دل شیر

عشق بازی که هم آغوش خطر

خفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تاثیر

حلقه در شد از او دامن گیر

دست در دامن مولا زد در

که علی بگذر و از ما مگذر

شال شه وا شد و دامن به گرو

زینبش دست به دامن که مرو

شال می‌بست و ندایی مبهم

که کمربند شهادت محکم

پیشوایی که ز شوق دیدار

می‌کند قاتل خود را بیدار

ماه محراب عبودیّت حق

سر به محراب عبادت منشق

می‌زند پس لب او کاسه‌ی شیر

می‌کند چشم اشارت به اسیر

چه اسیری که همان قاتل اوست

تو خدایی مگر ای دشمن دوست

در جهانی همه شور و همه شر

ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر

کفن از گریه‌ی غسّال خجل

پیرهن از رخ وصّال خجل

شبروان مست ولای تو علی

جان عالم به فدای تو علی…

*

شهریار

علی‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت

چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چو نای هردم، ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

*

عباس احمدی

ماه می‌تابد از خم کوچه، چهره‌ای دائم الوضو دارد

پینه بر دست‌هاش و نعلینش اثر وصله و رفو دارد

مرد تنهاست، مرد غمگین است، کمرش از فراق خم شده است

ساغر شادی اش اگر خالی است، باده‌ی غم سبو سبو دارد

ضربان صدای او جاری است: با یتیمی به خنده مشغول است

سر تقیسم سهم بیت المال با صحابه بگو مگو دارد

باز امروز بغض نخلستان تا به سرحد انفجار رسید

باز امشب به استناد کمیل، ماه با چاه گفتگو دارد

کاهگل‌های کوچه مرطوب‌اند، اشک دیوار را در آورده است

ناله‌ی خانم جوانی که هرچه دارد علی (ع) از او دارد

-از دو دستش طناب بگشایید، مبریدش به مسلخ بیعت

دیگر او را کشان کشان مبرید، ایّهاالنّاس! آبرو دارد-

گرچه در بند غربت، از این شیر، گرگ‌های مدینه می‌ترسند

ذوالفقارش هنوز بران است، شور «حتّی تُقاتِلوا» دارد

حب مولا نتیجه‌ی سحر است، باش تا صبح دولتش بدمد

آن صنوبر دلی که می‌باید پیش او سرو، سر فرود آرد

چارده قرن بعد خیلی‌ها دم از او می‌زنند اما مرد

همچنان خار بر دو چشمش هست، همچنان تیغ در گلو دارد…

*

محمدمهدی سیار

امام، رو به رهایی… عمامه روی زمین

قیامتی شد -بعد از اقامه- روی زمین

خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک

چکید خون خدا در ادامه روی زمین…

خودت بگو، به که دل خوش کنند بعد از تو

گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین

زمان به خواب ببیند که باز امیرانی

رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:

«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان

مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین…»

تو رفته‌ای و زمین مانده است و ما اینک

و میزهای پُر از بخشنامه… روی زمین!

*

یوسف رحیمی

دل من! در هوای مولا باش

یار بی‌ادعای مولا باش

گر نشد یاورش شوی همه عمر

گاه گاهی برای مولا باش

به گدایی تو هر کجا رفتی

یک سحر هم گدای مولا باش

دست من! دست‌گیر مردم باش

پینه‌ی دست‌های مولا باش

پهن کن سفره‌ای برای یتیم

مستمند دعای مولا باش

پا به پایش اگر نشد بروی

لاأقل ردپای مولا باش

جان من! تا که در بدن هستی

باش اما فدای مولا باش

ای نَفَس! می‌روی به سینه برو

چون برآیی صدای مولا باش

از یمن، از دمشق و غزه بگو

شیعه‌ی زخم‌های مولا باش

خار در چشم‌های مولا بود

چشم من! در عزای مولا باش…

*

عباس چشامی

نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده

ای اولی که سکه‌ی مردی تا همچنان به نام تو مانده

تو واژه‌ای به ژرفی دریا، تو مشکلی به هیئت آسان

ای تا همیشه پای قلم‌ها در بحر عین و لام تو مانده

ای عاشقان برای پرسش -تا بوده- بعد حق به تو مدیون

ای شاعران برای سرودن، تا هست زیر وام تو مانده

عقل، آسمان این همه عاقل، در پله‌ی نخست تو عاجز

عشق افتخار آن همه مجنون، زنجیری مدام تو مانده

هم ماه در حضور تو کودک، هم مهر در رکاب تو تاریک

هم روز در مسیر تو لنگان، هم شب در احترام تو مانده

ای هر که دیده رنگ ملامت، لبخند تو شکسته و زخمی

ای هر که برده لذت شیرین، همواره تلخ کام تو مانده

بعد از چقدر سال که گفتی، بعد از چقدر گوش که نشنید

آنک به سوی ظالم و مظلوم، انگشت اتهام تو مانده

نهج‌البلاغه: کو که بخوانند؟ نهج‌البلاغه: کو که بفهمند؟

این گوش‌ها چقدر هراسان، از سیلی کلام تو مانده

بادا که تا هنوز بیفتد اینجا کلاه از سر دنیا

بیچاره او که خیره‌سرانه دنبال گرد بام تو مانده

ما هر قدر که خاک تو باشیم، قنبر فقط یکی است، یگانه است

فخر فقط برای تو بودن در قبضه‌ی غلام تو مانده

آه ای تمام! من چه بگویم؟ بگذار تا تمام شود شعر

گفتم تمام، خوب نگفتم، کو مهدی؟ انتقام تو مانده…

*

سید محمدجواد شرافت

هرچند از همه به همه مهربان‌تری

هرچند با رسول خدا هم برادری

هرچند از لب تو مناجات می‌چکد

همواره از شمیم خدایت معطری

در جنگ‌ها که با تو و با ذوالفقار تو

هرگز کسی اگرچه نکرده برابری

هرچند شب به یاد یتیمان شهر خود

مانند سایه از دل دیوار بگذری

تیری ز پای زخمی تو در نماز… یا

انگشتری ز دست خودت دربیاوری

مردم ولی چه ساده فراموش می‌کنند

مردم ولی چه ساده به تو جور دیگری…

حتی سلام ساده‌ی تو بی‌جواب ماند

گویا گناه کرده‌ای انگار کافری

یوسف‌ترین غریبی و حق می‌دهم به تو

سر از درون چاه اگر در بیاوری…

*

مهدی جهاندار

یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی مانده است

شمشیر بر دارد هر آن کس با علی مانده است

دیشب تمام کوچه‌های کوفه را گشتم

تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده است

ای ماهتاب آهسته‌تر اینجا قدم بگذار!

در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده است

از خیل مردانی که می‌گفتند می‌مانیم

انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است

ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند

برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده است

*

مریم سقلاطونی

تق تق… کلون در… کسی از راه می‌رسد

از کوچه‌های خسته و گمراه می‌رسد

مانند آفتاب هم آواز نخل و چاه

از کوچه‌های کوفه، شبانگاه می‌رسد

دستی به شانه دارد و چشمی به آسمان

شب‌مویه‌هاش تا به سحرگاه می‌رسد

تق… تق… کلون در… ولی امشب نیامده است

ردّ صداش از ته آن چاه می‌رسد

امشب، دوباره خیره به درگاه مانده‌ام

یعنی… دوباره مرد، به درگاه می‌رسد؟

مادر! سکوت خانه مرا می‌کُشد، بگو

آن مرد ناشناس کی از راه می‌رسد؟

آن مرد ناشناس که شب نان می‌آوَرد

آن مرد ناشناس که با ماه می‌رسد؟

*

محمدکاظم کاظمی

و قسم‌خورده‌ترین تیغ، فرود آمد و رفت

ناگهان هر چه نفس بود، کبود آمد و رفت

در خطر پوشی دیوار، ندیدیم چه ش

برق نفرین شده‌ای بود، فرود آمد و رفت

کودکی، بادیه‌ای شیر، خطابی خاموش:

«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»

از خَم کوچه پدیدار شد انبان بر دوش

تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رف

از کجا بود، چه سان بود؟ ندانستیمش

این قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت…

*

محمدرضا آغاسی

یا علی بار دگر اعجاز کن

مشت‌های کوفیان را باز کن

باز کن چشمان نازآلوده را

بنگر این چشم نیاز آلوده را

باز گو شعب ابی طالب کجاست

آن بیابان عطش غالب کجاست

تا ز جور پیروان بوالحکم

سنگ طاقت را ببندم بر شکم

تشنگی در ساغرم لبریز شد

زخم تنهایی فساد انگیز شد

آتشی افکند بر جان و تنم

کین چنین بر آب و آتش می‌زنم

تاول ناسور را مرحم کجاست

مرحم زخم بنی آدم کجاست

مرحم ما جز تولای تو نیست

یوسفی اما زلیخای تو کیست

شاهد اقبال در آغوش کیست

کیسه نان و رطب بر دوش کیست

کیست آن کس کز علی یادی کند

بر یتیمان من امدادی کند

دست گیرد کودکان شهر را

گرم سازد خانه‌های سرد را

ای جوانمردان! جوان مردی چه شد؟

شیوه رندی و شب‌گردی چه شد؟

شیعگی تنها نماز و روزه نیست

آب تنها در میان کوزه نیست

کوزه را پر کن ز آب معرفت

تا در او جوشد شراب معرفت

حرف حق را از محقق گوش کن

وز لب قرآن ناطق گوش کن

گوش کن آواز راز شاه را

صوت اوصیکم به تقو الله را

بعد از او بشنو «و نظم أمرکم»

تا شوی آگاه بر اسرار خم

خم تو را سر شار مستی می‌کند

بی نیاز از هر چه هستی می‌کند

هر چه هستی جان مولا مرد باش

گر قلندر نیستی شب‌گرد باش

سیر کن در کوچه‌های بی کسی

دور کن از بی کسان دلواپسی

ای خروس بی محل آواز کن

چشم خود بر بند و بالی باز کن

شد زمین لبریز مسکین و یتیم

ما گرفتار کدامین هیئتیم

با یتیمان چاره «لا تقحر» بود

پاسخ سائل «و لا تنهر» بود

دست بردار از تکبر وز خطا

شیعه یعنی جود و انفاق و عطا

باده‌ی «مما رزقناهم» بنوش

«ینفقون» بنیوش و در انفاق کوش

هم بنوش هم بنوشان زین سبو

«لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا»

یا علی! امروز تنها مانده‌ایم

در هجوم اهرمن‌ها مانده‌ایم

یا علی! شام غریبان را ببین

مردم سر در گریبان را ببین

گردش گردونه را بر هم بزن

زخم‌های کهنه را مرحم بزن

مشک‌ها در راه سنگین می‌روند

اشک‌ها از دیده رنگین می‌روند

مشک‌های خسته را بر دوش گیر

اشک‌ها را گرم در آغوش گیر

حیدرا! یک جلوه محتاج توأم

دار بر پا کن که حلاج توأم

جلوه‌ای کن تا که موسایی کنم

یا به رقص آیم مسیحایی کنم

یک دو گام از خویشتن بیرون زنم

گام دیگر بر سر گردون زنم

گام بردارم ولی با یاد تو

سر نهم بر دامن اولاد تو

شیعه یعنی شرح منظوم طلب

از حجاز و کوفه تا شام و حلب

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی

غربت صد ساله بی دلواپسی

شیعه یعنی صد بیابان جستجو

شیعه یعنی هجرت از من تا به او

شیعه یعنی دست بیعت با غدیر

بارش ابر کرامت بر کویر

شیعه یعنی عدل و احسان و وقار

شیعه یعنی انحنای ذوالفقار

از عدالت گر تو می‌خواهی دلیل

یاد کن از آتش و دست عقیل

جان مولا حرف حق را گوش کن

شمع بیت المال را خاموش کن

این تجمل‌ها که بر خوان شماست

زنگ مرگ و قاتل جان شماست

می‌سزد کز خشم حق پروا کنیم

در مسیر چشم حق پروا کنیم

این دو روز عمر مولایی شویم

مرغ اما مرغ دریایی شویم

مرغ دریایی به دریا می‌رود

موج بر خیزد به بالا می‌رود

آسمان را نور باران می‌کند

خاک را غرق بهاران می‌کند

لیک مرغ خانگی در خانه است

روز و شب در بند مشتی دانه است

تا به کی در بند آب و دانه‌اید؟

غافل از قصاب صاحب خانه‌اید؟

شیعه یعنی وعده‌ای با نان جو

کشت صد آیینه تا فصل درو

شیعه یعنی قسمت یک کاسه شیر

بین نان خشک خود با یک اسیر

چیست حاصل زین همه سیر و سلوک

تاب و تاول چهره و چین و چروک

سال‌ها صورت ز صورت باختیم

تا ز صورت‌ها کدورت یافتیم

یک نظر بر قامتی رعنا نبود

یک رسوخ از لفظ بر معنا نبود

گر چه قرآن را مرتب خوانده‌ایم

از قلم نقش مرکب خوانده‌ایم

سوره‌ها خواندیم بی وقف و سکون

کس نشد واقف به سرّ «یسطرون»

سر حق مستور مانده در کتاب

عالمان صورت در حجاب

ای برادر! عالمان بی عمل

همچو زنبورند لاکن بی عسل

علم‌ها مصروف هیچ و پوچ شد

جان من، برخیز! وقت کوچ شد

از نفوذ نفس خود امداد گیر

سیر معنا را ز مجنون یاد گیر

ای خوش آن جهلی که لیلایی شویم

هر نفس «لا» گوی «اِلا» یی شویم

تا به کی در لفظ مانی همچو من

سیر معنا کن چو هفتاد و دو تن

همچو یحیی گر نهی سر در طبق

می‌شود عریان به چشمت سر حق

شیعه یعنی عشق‌بازی با خدا

یک نیستان تک‌نوازی با خدا

شیعه یعنی هفت خطی در جنون

شیعه طوفان می‌کند در کاف و نون

شیعه یعنی تندر آتش‌فروز

شیعه یعنی زاهدِ شب، شیرِ روز

شیعه یعنی شیر، یعنی شیرمرد

شیعه یعنی تیغِ عریان در نبرد

شیعه یعنی تیغ، تیغ مو شکاف

شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف

شیعه یعنی سابقون السابقون

شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون

شیعه باید آب‌ها را گل کند

خط سوم را به خون کامل کند

خط سوم خط سرخ اولیاست

کربلا بارزترین منظور ماست

شیعه یعنی بازتاب آسمان

بر سر نی جلوه رنگین‌کمان

از لب نی بشنوم صوت تو را

صوت «انی لا اری الموت» تو را

پرچم زلفت رها در باد شد

وز شمیمش کربلا ایجاد شد

آنچه شرح حال خویشان تو بود

تاب گیسوی پریشان تو بود

می‌سزد نی نکته‌پردازی کند

در نیستان آتش‌اندازی کند

صبر کن نی از نفس افتاده است

ناله بر دوش جرس افتاده است

کاروان بی میر و بی پشت و پناه

در غل و زنجیر می‌افتد به راه

می‌رود منزل به منزل در کویر

تا بگوید سر بیعت با غدیر

شیعه یعنی امتزاج نار و نور

شیعه یعنی رأس خونین در تنور

شیعه یعنی هفت وادی اضطراب

شیعه یعنی تشنگی در شط آب

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار

می‌کشد بر دوش خود چل سال دار

شیعه باید همچو اشعار کُمیت

سر نهد بر خاک پای اهل بیت

یا فرزدق‌وار در پیش هُشام

ترک جان گوید به تصدیق امام

مادر موسی که خود اهل ولاست

جرعه نوش از باده جام بلاست

در تب پژواک بانگ الرحیل

می‌نهد فرزند بر دامان نیل

نیل هم خود شیعه‌ی مولای ماست

اکبر اوییم و او لیلای ماست

این سخن کوتاه کردم والسلام

شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام…



منیع: خبرگزاری مهر

کتاب صوتی «سووشون» منتشر شد


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ کتاب صوتی «سووشون، اثر معروف سیمین دانشور، منتشر شد و اکنون در همه پلتفرم‌های کتاب صوتی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. سووشون که نخستین بار در سال 1348 در انتشارات خوارزمی منتشر شد، یکی از پرفروشترین رمان‌های ادبیات معاصر ایران به شمار می‌آید که بارها و بارها تجدید چاپ شده است. این اثر نخستین رمان فارسی از یک نویسنده زن ایرانی است.

سووشون داستان زندگی مردم ایران در زمان جنگ جهانی دوم و بعد از آن را روایت می‌کند. داستان «سووشون» در کنار موضوعات سیاسی و اجتماعی، عواطف انسانی و روابط درون‌خانوادگی را نیز به تصویر می‌کشد. زری نه تنها همسر یوسف، بلکه نماد زن ایرانی در دوران تغییرات اجتماعی و سیاسی است که با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شود و در نهایت از دل این دشواری‌ها به شخصیتی مستقل و مقاوم تبدیل می‌شود. داستانی که با زبان ساده و در عین حال عمیق خود، تضادهای اجتماعی، سیاسی و فردی را به تصویر می‌کشد.

در نسخه کتاب صوتی این اثر از 40 گوینده حرفه‌ای برای خواندن بخش‌های مختلف کتاب استفاده شده است. هر گوینده به شیوه‌ای منحصر به فرد، شخصیت‌های مختلف داستان را اجرا می‌کند. روایت بر عهده‌ی شیما درخشش بوده و از گویندگان این اثر می‌توان به سحر بیرانوند (زری)، فریاد موسویان(یوسف)، فریبا متخصص(عمه خانم)، آرمان سلطان زاده(خان عمو) و ناهید مسلمی(پیرزن روستایی)، مهبد قناعت‌پیشه (سروان ارتش)، فرهاد اتقیایی (مک‌ماهون)، حسن همایی (دکتر عبدالله خان)، شهره روحی (خانم مسیحادم) و مریم پاک‌ذات (خدیجه) اشاره کرد.

این پروژه که به همت نشر صوتی «آوانامه» با همکاری انتشارات خوارزمی انجام شده است، با هدف افزایش دسترسی به ادبیات فارسی و ترویج شنیداری کتاب‌ها، امکان تجربه جدیدی را برای علاقه‌مندان به کتاب‌های صوتی فراهم کرده است. مخاطبان می‌توانند با استفاده از پلتفرم‌های مختلف پخش کتاب صوتی، این  اثر حالا به صورت صوتی بشنوند.

تهیه‌کننده اثر دامون آذری بوده و مدیریت تولید و سرپرستی گویندگان را زهیر حنیفه بر عهده داشته است. این کتاب صوتی با تدوین ویژه و فضاسازی‌های صوتی گسترده توسط عارف علیزاده تنظیم شده است.

سیمین دانشور (1300 –1390) یکی از برجسته‌ترین نویسندگان و مترجمان ایرانی است که آثارش در ادبیات معاصر فارسی تأثیر شگرفی بر جای گذاشت. او نخستین زن ایرانی بود که به فارسی رمان نوشت و در عرصه نویسندگی با نگاهی عمیق به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه ایران پرداخته است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

فراخوان یازدهمین کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، فراخوان یازدهمین کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان‌ با عنوان «واژه‌های تشنه» توسط انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان منتشر شد و دبیرخانه دائمی این کنگره مهلت ارسال آثار را تا ۳۱ تیر ماه اعلام کرد.

سید سکندر حسینی بامداد مدیر انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این کنگره گفت: شاعران و داستان‌نویسان اهل افغانستان در سراسر جهان می‌توانند جدیدترین آثارشان را تا تاریخ یاد شده از طریق فرم ارسال اثر و دیگر راه‌های ارتباطی به دبیرخانه این کنگره ارسال کنند. از شاعران افغانستانی ساکن ایران دعوت می‌کنم با حضورشان در این کنگره، به ارتقای ادبیات و شعر عاشورایی افغانستان کمک کنند.

این شاعر افغانستانی گفت: فرهنگ عاشورا، فرهنگ عزاداری محرم، آیین‌های بومی عاشورا در افغانستان، جلوه‌های رفتاری برآمده از فرهنگ حسینی، پیوند و ارتباط نسل جدید با عاشورا، اصحاب امام حسین (ع) و نذورات و نیایش‌های مخصوص محرم و اهل بیت (ع)، محورهای پیش‌نهادی یازدهمین دور از کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان «واژه‌های تشنه‌» را در بر می‌گیرد.

نویسنده مجموعه شعر «مویه‌های آمو» درباره شرایط ارسال اثر گفت: محدودیتی در تعداد و قالب آثار وجود ندارد و کنگره از تنوع آثار استقبال می‌کند. همچنین لازم است شرکت‌کنندگان مشخصات حقیقی خود را به شکل کامل (نام و نام خانوادگی، سال تولد، محل سکونت کنونی و شماره تماس) به پیوست اثر در قالب فایل word ارسال کنند. همه شاعران و نویسندگان اهل افغانستان بدون محدودیت سنی می‌توانند با ارسال آثار خود در کنگره شرکت کنند.

وی ادامه داد: آثار شرکت کرده در دوره‌های پیشین این کنگره و دیگر کنگره‌ها در روند داوری شرکت داده نخواهند شد. همچنین آثار برگزیده هر دو بخش شعر و داستان در آیین اختتامیه کنگره تقدیر، و سپس در یک مجموعه توسط انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان چاپ و منتشر می‌شوند.

علاقه‌مندان برای شرکت در این کنگره می‌توانند آثار خود را تا ۳۱ تیر ۱۴۰۴ به شناسه تلگرامی @adabiatayni_afg و یا فرم ارسال اثر بر خط به نشانی digiform.ir/wb۵۷d۳۳۱e ارسال کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

جرج جرداق مسیحی هم حواری علی‌ است


به گزارش خبرنگار مهر، مقام معظم رهبری در اولین روز سخنرانی نوروزی سال ۱۴۰۴، توصیه ویژه‌ای به فعالان عرصه فرهنگی داشتنند و فرمودند: «من توصیه می‌کنم امسال فعّالان عرصه‌ی فرهنگی به مطالعه نهج‌البلاغه و آموزش نهج‌البلاغه توجّه ویژه‌ای داشته باشند».

عباس شاه‌زیدی شاعر آیینی در واکنش به صحبت‌های مقام معظم رهبری درباره انس با نهج البلاغه، شعر تازه‌ای با عنوان «عروة الوثقی» سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

دارد از جایی بشارت‌های پنهان می‌دهد

بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن می‌دهد

عروة الوثقی‌ست «بسم الله الرحمن الرحیم»

هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن می‌دهد

این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست

پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان می‌دهد؟

چشم می‌بندم میان بارش رحمانی‌اش

سطر سطر آیه‌هایش بوی باران می‌دهد

بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات»

جامی از این می‌چشاند جامی از آن می‌دهد

این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی»

تا کتاب الله ناطق را به انسان می‌دهد

گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را

دردها را با همین یک نسخه درمان می‌دهد

آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش

کار دنیای شما را نیز سامان می‌دهد

مالک اشتر علی را خوب می‌فهمد نه ما

او که با سر پای فرمان علی جان می‌دهد

مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی

منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان می‌دهد

جرج جرداق مسیحی هم حواری علی است

این مسیحی با علی بوی مسلمان می‌دهد…



منیع: خبرگزاری مهر

شعرهای علیرضا قزوه در “باغ دوبیتی”


به گزارش خبرگزاری تسنیم، «بر حنجره سیمرغ‌های منطق‌الطیر»، «همسایه ابر»، «شی‌رَس خاتون» و «باغ دوبیتی» چهار کتاب شعر در انتشارات سوره‌ مهر به چاپ رسید. 

اولین دفتر شعر با عنوان «برحنجره سیمرغ‌های منطق‌الطیر» اثری از مجید شفیعی است. این مجموعه نگاهی دوباره و دریچه‌ای جدید به اساطیر ملی و میهنی و همچنین اساطیر دینی است که سرایش آن‌ها در فضایی رازآلود شکل گرفته و منشعب از دریافت‌های نو و بکری از این حکایات و روایات و افسانه‌های کهن است. در ابیاتی از کتاب آمده است: 

تا رقص‌هایم 

برای آمدن شمس 

زمین را هموار کند 

در گلویم 

 تمام نی‌های جهان 

 مولوی می نوازند

«بر حنجره سیمرغ‌های منطق‌الطیر» با شمارگان 300 نسخه با قیمت 98 هزار تومان عرضه شده است. 

دومین دفتر «همسایه ابر» نام دارد. این اثر از ایرج قنبری است. این مجموعه از دو بخش رباعی و دو‌بیتی تشکیل شده که با تنوع موضوعات به ویژه مضامین عاشقانه سروده شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

 

من شاخ گلم بهار و پاییز از تو

من اوج تمنایم و پرهیز از تو 

ای دوست خودت حال مرا میدانی

یک عمر دل من است لبریز از تو

«همسایه ابر» با شمارگان 300 نسخه و با قیمت 98 هزار تومان عرضه شده است‌.

«شی‌رَس خاتون» عنوان دیگری از کتاب‌های شعری است که سوره‌ مهر منتشر کرده است. این اثر مجموعه‌ای از تازه‌ترین سروده‌های غلامرضا کافی است که عمدتاً در حال و هوای شیراز و عاشقانه‌های شیراز است. در بخشی از ابیات کتاب آمده است:

شب‌نشینی‌های چله نقل و منقل رو به راه

اندکی دلگرمی از دور و بری‌ها داشتی                

صبح مکتب‌خانه‌ها با درس قرآن تازه بود              

شب ولی شاهچراغ و منبری‌ها داشتی   

«شی‌رَس خاتون» با شمارگان 500 نسخه با قیمت 45 هزار تومان در بازار نشر موجود است. 

«باغ دوبیتی» از علیرضا قزوه آخرین دفتر شعری است که شامل 313 دوبیتی با محتوای عارفانه و عاشقانه است. نمونه‌ای از این اشعار در زیر آورده شده است:

بی‌تو بی تو شب و روزم سیاهه

نصیبم درد و داغ و اشک و آهه

خودم بردم تو را در خاک کردم

ولی بازم دو چشمونم به راهه

«باغ دوبیتی» با شمارگان 300 نسخه در کتابفروشی‌ها موجود است‌.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

کتاب «نقش نوروز در تقارب فرهنگ‌ها، به کتابخانه مجلس اضافه شد


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب نقش نوروز در تقارب فرهنگ‌ها و ارتقای فرهنگ صلح(The Role of Nowrouz in the Rapprochement of Cultures and the Promotion of the Culture of Peace) شامل مجموعه مقالات و گفتارهایی که در همایشی با عنوان «نقش نوروز در تقریب فرهنگ‌ها و ترویج فرهنگ صلح» در سال ۲۰۱۰ میلادی در دفتر سازمان یونسکو در پاریس ارائه شده است. این کتاب هم‌اکنون در مجموعه منابع لاتین کتابخانه مجلس نگهداری می‌شود.

این کتاب در ۹۵ صفحه و شامل خلاصه ۱۱ سخنرانی صورت گرفته در این همایش است. از جمله سخنرانان این همایش سیدمحمد حسینی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هانس اورویل نماینده پارلمانی یونسکو، کاترینا استنو، سیسیل دوئلی، محمد زهیر عزیز نماینده افغانستان در یونسکو، محیی الکاتب سفیر عراق و نماینده یونسکو، سی مامین یاتیموف از تاجیکستان و پروفسور متین اکیچی از ترکیه هستند. سخنرانان این همایش در مورد ابعاد متعدد جشن نوروز به عنوان جشنی باستانی به بحث و گفتگو پرداخته‌اند.

ثبت نوروز به عنوان نخستین میراث معنوی ایران زمین در فهرست میراث جهانی ناملموس که ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹ اتفاق افتاد و نیز تصویب نوروز به عنوان «مناسبتی جهانی» در تقویم سازمان ملل خاطره‌ای فراموش ناشدنی برای ایرانیان است.

مجمع عمومی سازمان ملل سرانجام در چهارم اسفند ۸۸ قطعنامه «روز جهانی نوروز» را در چارچوب ماده ۴۹ دستور کار خود و تحت عنوان «فرهنگ صلح» به تصویب رساند و برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان، نوروز ایرانی همزمان با یکم فروردین ماه برابر با ۲۱ مارس به عنوان یک مناسبت بین‌المللی به رسمیت شناخته شد.

این قطعنامه که با همکاری مشترک کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان آماده شده بود، مورد حمایت عمومی کشورهای عضو سازمان قرار گرفته و به اتفاق آرا به تصویب رسید.

سه کشور هند، آلبانی و مقدونیه نیز در روز رأی‌گیری به کشورهای تهیه‌کننده این قطعنامه پیوستند. در نشست مجمع عمومی سازمان ملل نیز تأکید شد، نوروز همچون زبان مشترک میلیون‌ها انسان در آسیا، شبه قاره هند، آسیای مرکزی، خاورمیانه، قفقاز، بالکان، حوزه دریای سیاه و بسیاری از نقاط دیگر جهان در آمده است. امروز بیش از ۳۰۰ میلیون نفر نوروز را در سراسر جهان گرامی می‌دارند.

بزرگداشت نوروز، بزرگداشت ریشه‌ها، تاریخ و ارزش‌های تمدن‌های درخشان بشری است که در طول قرن‌ها ارزش‌های انسانی را منتقل ساخته‌اند و در واقع تجسم یکی از اهداف متعالی سازمان ملل یعنی تقویت صلح جهانی از طریق احترام به فرهنگ‌های ملی، میراث فرهنگی جهانی و تنوع فرهنگی است.

نوروز بر یگانه‌پرستی و احترام و عشق به انسان‌ها بنا شده و از این روست که جشن نوروز گستره عظیمی از جغرافیا و ملت‌ها را در برگرفته است. از این روز نمایندگی دایم ایران در یونسکو میزگردی با عنوان «نقش نوروز در تقارب فرهنگ‌ها» بهار امسال در پاریس برگزار کرد.

متن پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این میزگرد و نیز متن سخنرانی سفیران و اعضای هیئت‌های نمایندگی کشورهای همسایه و حوزه آسیای مرکزی و قفقاز در یونسکو که در این کتاب گردآوری شده است.

کتاب «نقش نوروز در تقارب فرهنگ‌ها و ارتقای فرهنگ صلح» به زبان انگلیسی و با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است و هم اکنون این کتاب به شماره ثبت ۴۲۶۳۷۹ در مجموعه منابع لاتین کتابخانه مجلس نگهداری می‌شود و در دسترس علاقمندان قرار دارد.



منیع: خبرگزاری مهر